|
ترس از سرنوشت مفقودشدگانِ درگیریهای مرگبار ازبکستان در دل مردم افتاده است
|
|
|
پس از تظاهرات هفته گذشته که به قلع و قمع انجامید، خبری از بسیاری از افراد نیست. یک مخالف برجسته مسلمان گزارش میشود که بازداشت شده است. |
|
|
دیوید هولی و سرجئی لوئیکو
از نویسندگان لوسآنجلس تایمز
مه ۲۰، ۲۰۰۵ |
«اندیجان، ازبکستان —» در پارگراف یک نشان میدهد که حالا دیوید هولی خود شخصا به محل واقعه رفته و دارد از اندیجان یعنی مرکز سرکوب گزارش میدهد. طبیعی است که در این گزارش انتظار «رنگ» داشته باشیم. چون خود گزارشگر در صحنه است و دارد «مشاهده» میکند. رنگ یعنی مشاهدات، توصیفات و البته نقلقولهایی که باعث میشوند تا به جای کلمات، صحنه واقعه یا قیافه آدمها در ذهن ما نقش ببندند. به پاراگراف ۱۰ نگاه کنید:
«…»
چند نکته درباره گزارش (Feature)
۱. در گزارش اغلب عنصر «تازگی» جذابیت چندانی ندارد. این فرق اصلی گزارش با سخت خبر است که در آن خبرنگارها خود را میکشند تا «آخرین و تازهترین» اخبار را منتقل کنند.
گزارشها اغلب در پی خبرها میآیند و هدف از نوشتن آنها این است که ابعاد دیگری از واقعه مثل ابعاد انسانی (Human_interest) ماجرا گزارش داده بشود.
۲. یک گزارش باید موضوعی واحد و مشخص داشته باشد و تمام اطلاعات ارائه شده حول آن محور باشد. سعی کنید قبل از این که کار جمعآوری اطلاعات یا نوشتن را شروع کنید روی کاغذ در یک جمله خبری کوتاه بنویسید که گزارش درباره چیست. مثلا: «دولت اطلاعات سرکوب را مخفی میکند.»
یا
«بسیاری از تظاهرکنندگان ازبکستان مفقود شدهاند.»
بعد تمام اطلاعات را حول همین یک جمله بنا کنید.
۳. در گزارش چیزی مثل یک «نخ» باید اجزای گزارش را مثل لید، بدنه گزارش و پایان به هم بدوزد. در کتاب خبرنویسی و گزارشگری برای رسانههای امروزآمده، «این نخ میتواند یک شخصیت، یک واقعه یا چیزی دیگر باشد و باید موضوع اصلی گزارش باشد و گزارش حول آن بچرد.» به گزارشی که پیش رو دارید دقت کنید. اتفاقی که برای سنجاب والیاکونف افتاده در واقع همان نخی است که اطلاعات این گزارش را به هم دوخته است. داستان سنجاب والیاکونف شرح داده شده و در لابلای گزارش، هر جا که لازم بوده، پیشینه و اطلاعات مرتبط با خبر (context ) جا گرفته است. به پاگرافهای ۱۳ و ۱۴ نگاه کنید. در همین حال، آخرین تحولات نیز اگرچه به خاطر زاویه انسانی گزارش در لید جایی ندارند اما در لابهلای متن جا گرفتهاند. به پاراگرافهای ۵ تا ۸ نگاه کنید. به این ترتیب گزارشی خواندنی با توجه به ابعاد انسانی قضیه و البته با ذکر تازهترین تحولات ارائه شده است.
در کتاب خبرنویسی و گزارشگری برای رسانه های امروز آمده، «گزارشی درباره این که مردم چگونه با بیماریهای قلبی مبارزه میکنند میتواند با نوجوانی ۱۳ ساله شروع بشود که روی تخت بیمارستان دراز کشیده و در حالی که با مرگ دست و پنجه میکند منتظر رسیدن قلبی برای پیوند است. در بدنه گزارش ابعاد بیماری باز میشود، این که چند نفر مثلا در فلان شهر از آن رنج میبرند، و برای کمک به آنها چه کارهایی انجام میشود. در جریان گزارش، نویسنده دوباره به کودک ۱۳ ساله، «نخ،» گریز میزند. این گزارش میتواند به این ترتیب تمام بشود که نوجوان همچنان منتظر است.
یک مثال دیگر:
زلزلهای آمده. سخت خبرها واقعه را گزارش دادهاند و حالا همه میخواهند بدانند که بعد از زلزله چه اتفاقی افتاده. گزارشگر با انتخاب یک شخصیت، اتفاق و چیزی شبیه به آن، مثلا کودکی شش ساله که مادرش زیر آوار زنده مانده، اوضاع را گزارش میکند. در این گزارش، از چهره خاکآلود و لبهای خشک مادر گرفته تا هقهق کودک همه و همه خبر است و باید در گزارش آورده شود. و در لابلای داستان کودک ماجرای زلزله آخرین آمار کشته شدهها، وضعیت عمومی کسانی که در بیمارستان بستری هستند، اقدامات و وعدههای دولت برای کمک به آسیبدیدگان و غیره آورده میشود.
۴. در گزارشهایی که با توجه به ابعاد انسانی نوشته میشوند، اغلب از لیدهای نرم استفاده میشود. این نوع لیدها به جای این که عناصر کلیدی لید مثل چه کسی، چه موقع، چرا، چگونه و … را در خود جا بدهند و زاویه خبر (News_peg ) را مشخص کنند، مثل گیرهای میمانند که قصد دارند خوانندگان را صید کنند. در کتاب خبرنویسی و گزارشگری و رسانه های امروز آمده، «هرگاه از لیدهای نرم استفاده میکنید، باید حتما در یک پارگراف کلیدی (Nut_graph ) لپ کلام مطلب را بنویسید. این پاراگراف تقریبا مثل لیدهای سخت میماند. در کتاب خبرنویسی و گزارشگری برای رسانه های امروز آمده، پارگراف کلیدی را بین پارگرافهای بالایی جا بدهید. مثلا بین پاراگراف سوم تا پنجم. اجازه ندهید که خواننده تا پاراگراف ۱۰ یا ۱۱ منتظر این بماند که جریان از چه قرار است.
پاراگراف ۵ در این گزارش تا حدودی نقش پاراگراف کلیدی را بازی میکند و پاراگرافهای ۶،۷ و ۸ آنرا تکمیل کردهاند. پاراگراف کلیدی را به خصوص در نرم خبرها فراموش نکنید.
۵. در گزارشها «رنگ» بیشتر است. در نتیجه مشاهدات عینی گزارشگر بیشتر دیده میشود. و در واقع جزئیات جای کلیات را میگیرد. پاراگراف ۱۰ نمونه خیلی خوبی از شیوه نوشتن در چنین گزارشهایی است. سعی کنید تا میتوانید از «رنگ» و توصیفات استفاده کنید. رمز آن هم این است که هر چه را میبینید ثبت کنید یا روی کاغذ بنویسید. مثل رنگ دیوار، جنس و رنگ صندلی، نوع درخت، پیاده روی سنگفرش شده و مثل آن. مثل مورچه که دانه جمع میکند تکه پارههای اطلاعات را جمع کنید و در دفترچه خود بنویسید. (علیرضا فرهمند، کارگاه روزنامهنگاری پیام امروز، ۱۳۷۳) شاید همه این اطلاعات به دردتان نخورد. اما وقتی گزارش مینویسید متوجه میشوید که همین تکه اطلاعات کوچک چقدر میتواند به گزارشتان رنگ بدهد و کاری کند تا کسی که گزارشتان را خوانده سه سال بعد بیاید و بخشی از گزارشتان را برایتان بازگو کند.
در کتاب خبرنویسی و گزارشگری برای رسانههای امروز نیز آمده، «نویسندگان خوب به شکلی حریصانه اطلاعات جمع میکنند.گاهی اوقات چنین به نظر میآید که دارند مثل دیوانهها اطلاعات جمع میکنند. بیشتر از آنکه به زیبانویسی توجه کنند به کیفیت اطلاعات کار دارند و بیشتر خودشان را گزارشگر میدانند تا نویسنده.»
۶. همه این فرمولها را گفتیم. اما این تازه همان نقطه آغاز است که خلاقیت یک گزارشگر حرکت خود را از آنجاآغاز میکند. به فرمولها توجه کنید و خلاقیتتان را روی آنها بسازید.
|
۱ |
اندیجان، ازبکستان – خانواده سنجاب والیاخونوا نمی تواند او را پیدا کنند، هر چه میگردند فرقی نمیکند. |
به لیدهای اینچنینی بریده و کوتاه در زبان انگلیسی Staccato_intro گفته میشود. زمانی از این لید استفاده کنید که بتوانید در یک جمله کوتاه کل قضیه را بگوئید یا زمانی که بخواهید تاثیری عمیق بر ذهن خواننده بگذارید. |
۲ |
«سه روز گذشته همه جا را گشتهام. به سردخانه رفتم، به بیمارستان، خبری از او نیست،» خواهرش راخت والیاخونووا سه شنبه ناامیدانه پس از درگیریهای هفته گذشته که بنا بر آمار رسمی ۱۶۹ نفر در آن کشته شدند بنا بر آمارهای فعالان حقوق بشر و دیگران بیش از صدها نفر گفت. |
پیشینه در پاراگراف دوم برای این که خواننده بداند موضوع از چه قرار است. این را خواهر او گفت پس از درگیریهایی که … |
۳ |
«آنها با این حال من را داخل سردخانه راه ندادند، او اضافه کرد. «فقط گفتند، ” برادرم آنجا نیست،” جوری که انگار برادر من را میشناختند. شاید هم اصلا جسدی در سردخانه نداشته باشند، اما نمیخواهند این را اعلام کنند. |
چند نکته درباره چگونگی آوردن نقل قولها.
نکته اول این که “برادرم آنجا نیست” را راخت به نقل از مسئولان سردخانه نقل می کند برای همین داخل گیومه گذاشته شده است. دوم، اینکه خود جمله راخت نیز چون نقل قول مستقیم است داخل گیومه گذاشته شده. رسم این است که جمله اصلی را باعلامت نقل قول “ دو خطی می نویسند و نقل قول درون آن را با ‘ می نویسند. نکته سوم این که، در اینجا چون جمله بعدی نیز ادامه گفتههای راخت است، گیومه بسته نشده، اما سطر بعدی دوباره گیومه باز شده. گاه وقتی گفته های یک شخص تاثیر گذار است، گزارشگر ترجیج می دهد که گفتهها را عینا پشت سر هم بیاورد.
شیوه کار به این صورت است که:
«… .
«… .
«… .»
|
۴ |
«میدانم که خیلی از مردم دارند دور تا دور شهر را دنبال عزیزانشان میگردند.» |
|
۵ |
این شهر آشوبزده در شرق ازبکستان در حالی همچنان در عزاداری کشتهها و مفقودشدهها به سر میبرد که مقامات سعی دارند آرامشی ظاهری را به شهر بازگردانند. ده ها مانع برای مسدود کردن خیابانها همچنان پا برجا است. هفت زرهپوش حضور مقتدرانه خود را در خیابانها به نمایش گذاشتهاند، اما ترافیک و عبور و مرور عابران پیاده دوباره مثل قبل شده، حتی در مرکز شهر. |
چنین فعلهایی بار انسانی ماجرا را افزایش میدهد.
پاراگراف ۵ تا ۹ به آخرین تحولات ماجرای سرکوب نگاهی انداخته است. |
۶ |
نشانههای دیگر هم وجود دارد که دولت پرزیدنت اسلام کریماف، رئیس ازبکستانِ کمونیست قبل فروپاشی شوروی در ۱۹۹۱ و رهبر مستبد کشور از آن زمان، حداقل کنترل کوتاهمدتی را در مناطق پرتنش ایجاد کرده است. |
|
|
مقامات دولتی پنجشنبه دوباره در شهر مرزی ازبک-قرقیز پختآباد گرد آمدند، همان جایی که شورشیها شنبه پس از آن که ساختمانها را سوزاندند از آنجا گریخته بودند. |
|
۷ |
تلویزیون بیبیسی و آسوشیتدپرس از بازداشت کشاورزی به نام بختیار رحیموف، که به رهبر مسلمانان تبدیل شده خبر دادند که یک روز قبل به خبرنگارها گفته بود اهالی شهر را همگام کرده و قصد دارد از شهر به عنوان مقری برای ایجاد دولتی اسلامی استفاده کند. |
|
۸ |
کمی قبل از سحر، ۳۰ نفر از نیروهای امنیتی به خانه رحیموف یورش بردند و او و پسر ۱۴ سالهاش را با خود بردند، آسوشیتدپرس خبر داد، به نقل از همسر او. |
|
۹ |
در اندیجان، [خانم] متبرخون والیاخونووا، ۶۵، روی مبلی در اتاقی فرش شده با کاغذدیواریهای قرمز نشسته بود و به خاطر پسر گم شدهاش میگریست. |
پاراگرافهای ۱۰ تا ۱۲ همان «نخی» است که در طول گزارش روان است و اطلاعات مرتبط با خبر و آخرین تحولات را در قالبی انسانی و به یاد ماندنی به هم میدوزد. به خاطر داشته باشید که دیوید لین کارگردان مشهور امریکایی چطور داستان انقلاب روسیه را در قالب زندگی دکتر ژیواگو بیان کرد. |
۱۰ |
«امیدوارم جایی قایم شده باشد،» او گفت. «میدانید که هر کسی را میتوانند دستگیر کنند.» |
«رنگ» همچنین میتواند نقل قولی تاثیرگذار باشد. |
۱۱ |
نه مادر و نه خواهر هیچکدامشان دلیلی نمیدیدند که والیاخونوف در درگیریهایی که با قلع و قمع خونین معترضان و شبهنظامیان توسط نیروهای دولتی تمام شد شرکت کرده باشد. اما آنها از آن میترسیدند که در میان آشوب و هرج و مرج به نوعی دستگیر شده باشد. |
|
۱۲ |
شبهنظامیان قبل از سحر ۱۳ مه برای رهایی زندانیان، شامل ۲۳ کاسب سرشناس محلی که به اتهام اسلامگرایی افراطی بازداشت شده بودند به زندانی هجوم بردند. مردان مسلح سپس ساختمانی را در مرکز اندیجان تسخیر کردند و تظاهراتی گسترده در میدان مرکزی شهر راه افتاد. |
پیشینه و اطلاعات مرتبط با خبر. مثل گزارشهای قبل، پیشینه و اطلاعات مرتبط لا به لای مطلب پخش شدهاند. در پاراگراف ۱۲ به سرکوب خونین توسط ارتش اشاره شده و در پاراگراف ۱۳ و ۱۴ که در پی آمده چگونگی سرکوب ذکر شده است. |
۱۳ |
وقتی ارتش سر رسید و شروع به شلیک کرد، مردم به هر سو دویدند، و تیراندازی در چند ناحیه رخ داد، خبرنگارهایی که در صحنه حاضر بودند و شاهدهایی که با رسانههای غربی صحبت کردند، شامل لوسآنجلس تایمز، گفتند. |
|
۱۴ |
والیاخونووا [به نظر می رسد برای مونث ها نُف، نووا می شود] گفت که پسر ۲۷ ساله او که در یک کارخانه شیرینیسازی کار میکند یک اسلامگرای افراطی نبوده است. |
بازگشت به داستان خانوادهای که عزیز خود را گم کرده است. |
۱۵ |
«بله، او مذهبی بود. اما خیلی به ندرت مسجد میرفت،» او گفت. «من باور نمیکنم که او [در تظاهرات] شرکت کرده باشد.» نمیخواهم که جسدش را پیدا کنم. این که مفقود شده بهتر است.» |
|
۱۶ |
خواهرش که داشت بغضش میترکید، توضیح داد، «همهاش به خاطر مذهب است.» |
|
۱۷ |
«اسلام دین خوبی است،» او گفت. «چرا نمی شود در این جا هم مثل کشورهای دیگر آیین این دین برگزار شود؟ چرا آدمها باید کشته یا مفقود بشوند؟» |
|
۱۸ |
دولت لائیک کریماف مساجد را به شدت کنترل میکند، با این حال گروههای زیرزمینی که ارزشهای مذهبی را با اهداف تند سیاسی قاطی میکنند رشد کردهاند. |
اطلاعات مرتبط |
۱۹ |
دولت بازداشت هزارها نفر از متهمان به اسلامگرایی افراطی، شامل ۲۳ کاسب سرشناسی که در اندیجان بازداشت شدند، را به مبارزه با تروریسم و حفظ جامعه لائیک ازبکستان نسبت میدهد. |
|
۲۰ |
اما فعالان حقوق بشر هشدار دادهاند که سرکوب میتواند باعث شورشهای خشونتآمیز بشود. |
|
۲۱ |
لااقل به نظر میرسد که این بخشی از ناآرامیهای هفته گذشته را توضیح میدهد. |
لوسآنجلس تایمز به طور آگاهانه به صورتی بسیار محتاط چرایی سرکوب را توضیح میدهد. عباراتی مثل «لااقل بخشی از» خطاپذیری گزارش را کم میکند. |
۲۲ |
مراد عثمانف، ۲۸، مرد بیکاری که در نزدیکی مرکز شهر زندگی میکند گفت که شاهد درگیریهایی در همان عصری بوده که در آن بسیاری کشته شدند. |
اطلاعاتی جدید درباره چگونگی سرکوب به نقل از مردی که نزدیک محل سرکوب زندگی میکند. پاراگرافهای ۲۳ تا ۲۷ به گفتههای این مرد اختصاص یافته |
۲۳ |
«نمیتوانم بگویم که تظاهرات آرام بود،» او گفت. «اول، جمعیت به نظرم حداقل چند صد نفری آمد که بیشترشان ۱۶، ۱۷ ساله بودند. اما بعد که دقیقتر به آنها نگاه کردم دیدم که زنان و کودکانی هم در بین آنها هستند و همینطور مردانی که کلاشینکف داشتند. آنها در خیابان راهپیمایی میکردند و فریاد میزدند،‘آزادی.’» |
|
۲۴ |
بخشی از جمعیت «چند تیر به سمت ساختمان نیروهای امنیتی» شلیک کردند، عثمانف گفت. «آنها تا ته خیابان ادامه دادند، جایی که آتش مسلسلهای سنگین سوار بر زرهپوشها آنها را درو کرد.» |
|
۲۵ |
«من حداقل سه کامیون پر جسد دیدم.» |
نقل قول رها شده در یک پاراگراف بدون ذکر منبع. اختصاص یک پاراگراف به این جمله کوتاه تاثیرگذاری آن را زیاد میکند. |
۲۶ |
او همچنین سربازهایی را دیده که حداقل صد کلاشینکف اتوماتیک را که مردم حمله میکردهاند جمع میکردهاند، او گفت. |
|
۲۷ |
«شاهدها میگویند که جسدها را از شهر خارج نکردهاند و داخل چالهای در خیابان بوستان انداخته و تراکتورها روی چاله را با خاک پوشاندهاند،» عثمانف گفت. |
|
۲۸ |
«این روزها زرهپوشها به طور دائم آنجا پارک کردهاند و مردم از این که به آن نزدیک بشوند واهمه دارند. حداقل دو تا از دوستان من از آن شب به این طرف گم شدهاند.» |
|
۲۹ |
یکی از آنها، او گفت، سنجاب والیاکونوف بوده. |
در کتاب خبرنویسی و گزارشگری برای رسانههای امروز آمده، «یک گزارش میتواند مثل یک خبر تمام بشود [با ارایه اطلاعات کم اهمیت تر در انتها] یا میتواند با یک نقطه اوج تمام بشود. گاه گزارش در همان جایی که شروع شده تمام میشود. [مثل همین گزارشی که پیش رو دارید.]»
در ادامه در همین کتاب آمده، «در چنین مواقعی یک دایره باید تکمیل بشود.» یک نقل قول تاثیرگذار، در این بین، میتواند پایان گزارش را به خواننده نشان بدهد.
دو نکته آخر این که
– قبل از کار گزارشنویسی، سعی کنید یک خبرنویس ماهر بشوید.
– وقتی گزارشتان را تمام میکنید، اگر وقت داشتید، آن را برای مدتی رها کنید و دوباره به سراغ آن بیایید. مطمئن باشید با این کار گزارش بهتری خواهید نوشت. |
|
### |
|
|
هولی از مسکو گزارش داد و لوئیکو از اندیجان |
|